Anselm Jorda, MD∙ Theresa Pecho∙ Lisa Christina Horvath
تشخیص ناهنجاری های الکتروکاردیوگرافیک رپلاریزاسیون و هدایت برای تشخیص ایسکمی میوکارد ضروری است. در نتیجه، الکتروکاردیوگرام (ECG) یک جزء کلیدی در ارزیابی و تشخیص سندرم های حاد و مزمن کرونری باقی می ماند. علاوه بر ارزش تشخیصی، ECG ممکن است قابلیت های پیش بینی را نشان دهد. وجود بلوک شاخه چپ (LBBB) در مردان میانسال از جمعیت عمومی سوئد با افزایش خطر مرگ ناشی از بیماری عروق کرونر همراه بود. چندین ناهنجاری رپلاریزاسیون در زنان یائسه پیش بینی کننده نارسایی مزمن قلبی و مرگ و میر ناشی از همه علل بود. در بازماندگان انفارکتوس میوکارد، طولانی شدن مدت QRS ارتباط زیادی با مرگ و میر قلبی دارد. به طور خاص، طولانی شدن مدت QRS و LBBB با افزایش مرگ و میر در بیماران مبتلا به اختلال عملکرد مزمن بطن چپ یا نارسایی قلبی همراه بود. دادههای ثبت شده از ثبت قلب سیاتل نشان میدهد که بین طولانی شدن QRS و فرورفتگی بخش ST در حالت استراحت و بقای کمتر ارتباط وجود دارد.
در یک مطالعه آمریکایی و اروپایی، تغییرات موج ST یا T با افزایش خطر مرگ و انفارکتوس میوکارد همراه بود. از آنجایی که مدیریت بیماری های قلبی عروقی در دهه های گذشته به طور قابل توجهی تغییر کرده است، نقش همزمان ECG به عنوان پیش بینی کننده حوادث قلبی عروقی در بیماران مبتلا به سندرم مزمن کرونر به طور کامل تعریف نشده است. کارآزماییهای ایسکمی و ایسکمی-CKD بیماران مبتلا به بیماری پایدار عروق کرونر را به یک استراتژی تهاجمی اولیه آنژیوگرافی عروق کرونر بهعلاوه درمان پزشکی بهینه یا یک استراتژی محافظهکارانه اولیه درمان پزشکی بهینه به تنهایی تصادفیسازی کردند. ما ناهنجاریهای رپلاریزاسیون و هدایت را که در ECGهای پایه بیماران مبتلا به سندرم مزمن کرونر یافت میشوند، ارزیابی کردیم تا نقش پیشبینیکننده ECG را در این جمعیت بیمار ارزیابی کرده باشیم.
هدف ما بررسی ارتباط یافته های الکتروکاردیوگرام (ECG) با پیامدها در بیماران مبتلا به سندرم کرونر مزمن بود.
روش ها: این تجزیه و تحلیل ثانویه از کارآزماییهای ایسکمی و ایسکمی-CKD بیماران مبتلا به سندرم کرونر مزمن را به دو گروه تقسیم کرد، آنهایی که دارای ردیابی ECG طبیعی و ردیابی غیرطبیعی ECG بودند. ناهنجاری های رپلاریزاسیون شامل فرورفتگی قطعه ST ≥۰.۵ میلی متر و وارونگی موج T ≥۱ میلی متر بود. ناهنجاری های هدایت شامل بلوک شاخه چپ و راست (LBBB و RBBB) بود. نقطه پایانی اولیه، مرگ قلبی عروقی بود. پیامدها با استفاده از مدل رگرسیون کاکس تعدیل شده با متغیرهای کمکی ارزیابی شدند.
نتایج: از ۵۸۷۶ بیمار، ۲۹۰۱ نفر (۴۹.۴%) دارای ردیابی ECG طبیعی و ۲۹۷۵ (۵۰.۶%) دارای ردیابی ECG غیرطبیعی بودند. ردیابی غیرطبیعی ECG در ابتدا، در مقایسه با ردیابی ECG طبیعی، با افزایش خطر مرگ قلبی عروقی (۸.۶٪ در مقابل ۳.۳٪، نسبت خطر تعدیل شده [aHR] 2.01، ۱.۵۸-۲.۵۵) در طول یک دوره متوسط ۳.۱ سال پیگیری همراه بود (IQR 2.1-4.2). این یافته در بین زیر گروهها به جز برای بیمارانی با رنگ پوست سیاه و سیگاریهای فعلی، که در آنها ECG غیرطبیعی با افزایش خطر مرگ قلبی عروقی ارتباط معنیداری نداشت، سازگار بود. ناهنجاری های ECG فردی (ST-segment depression [aHR 2.0, 1.52-2.63], T-wave inversion [aHR 1.89, 1.40-2.54], LBBB [aHR 1.74, 1.05-2.90], & RBBB [aHR 1.52, 1.04-2.22]) به طور مستقل با افزایش خطر مرگ قلبی عروقی مرتبط بودند.
نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به سندرم کرونر مزمن، ردیابی غیرطبیعی ECG با افزایش خطر مرگ قلبی عروقی همراه بود. یافته های ما بر اهمیت ECG در طبقه بندی و پیش آگهی خطر قلبی عروقی تاکید می کند.
اهمیت بالینی: در بیماران مبتلا به سندرم مزمن کرونری، یک یافته غیرطبیعی ECG با خطر بالاتر مرگ قلبی عروقی در مقایسه با ردیابی ECG طبیعی همراه بود.
یک ECG غیرطبیعی باید پزشکان را از افزایش ۲ برابری خطر مرگ قلبی عروقی طی ۳ سال آینده آگاه کند. در نظر گرفتن کنترل عوامل خطر تهاجمی تر ممکن است ضروری باشد.
یافته های ما بر اهمیت ECG در طبقه بندی و پیش آگهی خطر قلبی عروقی تاکید می کند.
The American Journal of Medicine. Volume 138, Issue 1. P61-69. E3. January 2025