تازه های پزشکی

آموزش از راه دور یا آموزش چهره به چهره

Matthew W. Schelke, M.D

دیدگاه یک متخصص مغز و اعصاب در مورد آموزش از راه دور

در حال حاضر، در شروع هر سخنرانی Zoom قابل پیش بینی است که میکروفون ها به سرعت خاموش، دوربین ها خاموش می­شوند و یک مجری تنها با تعداد زیادی از اسامی صحبت می کند. حتی اگر دانش‌آموزان (عمدتاً) گوش می‌دهند، فکر می‌کنند و پردازش می‌کنند، آیا واقعاً برایشان آموزش از راه دور، جایگزین و همانند آموزش حضوری است؟

تغییر گسترده به سمت ویدئو کنفرانس از زمان شروع همه گیری کووید-۱۹، تجربه آموزشی کارآموزان و دانشجویان پزشکی را متحول کرده است. من در ابتدای همه گیری رزیدنت سال سوم مغز و اعصاب بودم و خاطرات خوبی از وضعیت آموزش قبل از آن مقطع دارم. مربیان، کارآموزان و دانش آموزان همیشه حضوری ملاقات می کنند، چه برای سخنرانی، چه کنفرانس های موردی، یا راندهای بزرگ. ما بیماران با شرایط جالب را به عنوان یک گروه بررسی کردیم. نظرات و تعاملات کوتاه منجر به بینش های به یاد ماندنی شد. آموزش پزشکی برخی از این سنت ها و تجربیات را بازیابی کرده است، اما به دور از همه آنها.

اکثر جلسات ویدیویی در آموزش پزشکی امروزه به صورت سخنرانی و گفتگو است که از نظر تئوری شامل اسلایدهای پاورپوینت و نکات آموزشی مشابه نسخه های حضوری آنها می شود. اما اکنون که من یک متخصص بالینی و مربی هستم، نمی دانم که آیا کارآموزان و دانش آموزان مطالب مشابهی را از طریق ویدیو یاد می گیرند، حتی اگر محتوای ارائه شده یکسان باشد. و به عنوان یک متخصص مغز و اعصاب، من همچنین نمی دانم که آیا مغز ما حتی می تواند همان مطالب را با استفاده از یک رسانه کاملا مجازی یاد بگیرد – و فکر می کنم پاسخ منفی است.

آموزش و یادگیری فعالیت هایی هستند که در رشد انسان نقش اساسی دارند. روانشناسان شناختی Gergely Csibra و György Gergely ادعا کرده اند که یکی از مهمترین مزیت های تکاملی انسان ظرفیت “آموزش طبیعی” است – به اشتراک گذاری دانش به خاطر به اشتراک گذاشتن دانش. مغز انسان دارای شبکه های عصبی حاکم بر زبان و تقلید (“سیستم نورون آینه ای”) و نواحی تداعی حسی وسعت یافته است که هویت و عملکرد اشیاء خاصی را که ما درک می کنیم رمزگذاری می کند. این سیستم ها با هم به انسان اجازه می دهند دانش و مهارت را با دیگران به اشتراک بگذارند. بدون آنها، ما نمی‌توانستیم شروع کنیم به یادگیری آنچه که مخچه انجام می‌دهد یا چگونه نمره را در مقیاس سکته مغزی محاسبه کنیم.

به گفته Csibra و Gergely، اثربخشی یادگیری به «سیگنال‌های آشکار» یا نشانه‌های عمدتاً غیرکلامی بستگی دارد که به ما می‌گویند: «به این نکته توجه کنید!» بیشتر این نشانه‌های غیرکلامی به سرعت و اغلب به صورت ناخودآگاه در طی تعاملات حضوری پردازش می‌شوند: برای مثال، یک لبخند ملیح، تغییر وضعیت بدن یا یک لحظه تماس چشمی. همانطور که هر ساکنی می تواند تأیید کند، هیچ نیروی آموزشی قدرتمندتری از نگاه نافذ یک فرد ارشد وجود ندارد.

آموزش از راه دور، انتقال این نوع سیگنال ها را محدود می کند، حتی اگر دوربین ها روشن بمانند. حالات سریع صورت – “ریز بیان­ها” که کمتر از نیم ثانیه طول می کشند – به خوبی از طریق ویدئو منتقل نمی شود. دیدن وضعیت بدن تقریبا غیرممکن است، بنابراین تغییرات ظریف اما مهم، مانند فردی که به جلو خم می‌شود یا صاف‌تر می‌نشیند، از بین می‌رود. حتی اگر سیگنال‌های ظاهری توسط دوربین شرکت‌کننده گرفته شود، فیدهای ویدیویی با تاخیر بسیار اندکی می‌تواند از تطابق کامل آن‌ها با محتوای صوتی جلوگیری کند که می‌تواند حواس‌پرتی را ایجاد کند. فیدهای صوتی همچنین انتقال تغییرات عروضی ظریفی که اهمیت کلمات یا عبارات خاص را نشان می دهد را محدود می کند.

از نقطه نظر عصبی، نشانه های ظاهری ممکن است برای کمک به افراد در درک آنچه دیگران انجام می دهند و می گویند ضروری باشد. شبکه مغزی که ادراک نگاه، زبان بدن و نشانه‌های عروضی را کنترل می‌کند از لوب گیجگاهی و نواحی لیمبیک تخصصی شروع می‌شود و به قشر پیش پیشانی داخلی می‌رسد. قشر پیش پیشانی داخلی، آوران‌ها را به نواحی مختلف قشری دیگر می‌فرستد و پیشنهاد می‌شود که این کنترل از بالا به پایین، پردازش حسی-حرکتی گفتار، اعمال، اهداف و توجه افراد دیگر را افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر، قشر پیش پیشانی میانی، پیوند کلیدی بین تعاملات اجتماعی و افزایش یادگیری است.

به عنوان یک مثال افراطی از اهمیت درگیری قشر پیش پیشانی میانی، ضایعات شدید در این قسمت از مغز می تواند باعث لالی غیر فعال شود. همانطور که از نام آن پیداست، بیماران مبتلا به این بیماری قادر به صحبت یا عمل نیستند و در برابر محرک های اجتماعی غیرقابل نفوذ می مانند. یکی از بیماران عصب‌روان‌شناس الکساندر لوریا حتی (پس از بهبودی) گزارش داد که “افکار [به سر من] وارد نشد.” البته، اثرات اختلال در سیگنال دهی فشرده در طول ویدئو کنفرانس بسیار کمتر است، اما تضعیف این شبکه ها به این معنی است که مدارهای بالا به پایین که یادگیری را تقویت می کنند، به طور کامل فعال نیستند.

سیگنال دهی ظاهری، چند جهته است. در طول سخنرانی‌های سنتی، دانش‌آموزان سیگنال‌های ظاهری را از معلمان دریافت می‌کنند، اما معلمان نیز نشانه‌هایی از دانش‌آموزان دریافت می‌کنند که نشان می‌دهد دانش‌آموزان سخنرانی را دنبال می‌کنند یا سوالی دارند. بسیاری از سخنرانان هنگام صحبت با زوم بیگانگی (یا آسودگی) را تجربه کرده اند که ناشی از عدم ارسال سیگنال زنده از سوی دانشجویان است. علاوه بر این، در بحث‌های گروهی مانند کنفرانس‌های موردی، توانایی بهره‌مندی از دیدگاه‌های غنی و متقابل به پیام‌رسانی آشکار در میان همه حاضران متکی است: بین مدیر و شرکت‌کنندگان، بلکه بین خود شرکت‌کنندگان. تکرار چنین اتصالاتی به صورت مجازی با فناوری های موجود فعلی، غیرممکن است.

در شرایط خاص، آموزش از راه دور می تواند یادگیری سنتی را تقویت کند. برای مثال، سخنرانی‌هایی که قبلاً فقط برای گروه کوچکی از کارآموزان در یک مؤسسه واحد در دسترس بودند، اکنون می‌توانند در سطح جهانی به اشتراک گذاشته شوند و محبوبیت ویدیوهای آموزشی پزشکی آنلاین مؤید اثربخشی آن‌ها در دموکراسی‌سازی دانش است. این دسترسی همچنین می‌تواند برخی از جنبه‌های غیرشناختی آموزش، به ویژه قرار گرفتن دانش‌آموزان و کارآموزان را با طیف وسیعی از رویکردهای فرهنگی و اجتماعی در مراقبت‌های پزشکی افزایش دهد. اما محدودیت هایی برای نوع اطلاعاتی که می توان با موفقیت از طریق ویدئو منتقل کرد وجود دارد. بسیاری از ویدیوهای آنلاین به جای تصمیم گیری پیچیده در مراقبت بالینی، بر حقایق گسسته و اغلب قابل آزمایش تمرکز دارند. اگرچه حقایق مهم هستند، توسعه قضاوت و استدلال بالینی برای آموزش هر کارآموز بسیار مهم است و با بحث های حضوری بسیار بهتر تسهیل می شود.

با وجود محدودیت‌هایی که دارد، ویدئو کنفرانس اکنون بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی مدرن است. بنابراین مربیان پزشکی برای بهبود جلسات آموزشی ما چه کاری می توانند انجام دهند؟ فراتر از پاسخ واضح – فراهم کردن فرصت های بیشتر برای تعاملات چهره به چهره – برخی مداخلات وجود دارد که می تواند یادگیری مجازی را تقویت کند. اول، ممکن است استادان مجبور شوند محدودیت‌های رسانه را زمانی که مطالبی را از طریق ویدئو ارائه می‌کنند، جبران کنند. تاکید بیشتر بر نکات کلیدی و انحراف صوتی چشمگیرتر می تواند به جبران کاهش سیگنال دهی در طول تعاملات مبتنی بر اینترنت کمک کند. بسیاری از نشانه‌ها، مانند عبارات کوتاه، به وضوح انتقال‌های سمعی و بصری بستگی دارد، بنابراین داشتن یک دوربین و میکروفون خوب مهم است. دوم، در طول جلسات مجازی، آموزش دهندگان می توانند بر یادگیری دو کاناله تمرکز کنند، که در آن تصاویر نقش مهمی در پشتیبانی از کلمات دارند. به جای تکیه بر متن، آموزش دهندگان می توانند جلوه های بصری قابل توجهی را ایجاد کنند که (در صورت موثر بودن) ممکن است بتواند جایگزین برخی نشانه های ظاهری شود.

اما احتمالاً بهترین گزینه این است که حداقل چند جلسه، به ویژه اولین جلسه یک دوره یا برنامه را به صورت حضوری برگزار شود. بسیاری از سیگنال های ظاهری، ناخودآگاه دریافت و به خاطر سپرده می شوند. اگر دانش آموزی پس از ملاقات حضوری با معلم و همسالان خود در کلاس آنلاین شرکت کند، مغز او بر اساس خاطرات تعاملات چهره به چهره، نشانه هایی را استنباط می کند. بسیاری از مردم از تغییرات ظاهری شخصیتی در دیگران زمانی که آنها را برای اولین بار به صورت حضوری ملاقات می کنند، پس از اینکه آنها را فقط از طریق ویدئو مشاهده کردند، شگفت زده می شوند. بیشتر این واکنش ناشی از کمبود سیگنال های ظاهری است که به طور ناخودآگاه با آن افراد مرتبط است.

اهمیت مسیرهای عصبی که سیگنال‌های برجسته را به قشر پیش پیشانی داخلی متصل می‌کنند، یکی از دلایلی است که آموزش از راه دور می‌تواند ناکافی باشد. با این حال، مانند هر فناوری دیگری، مربیان می‌توانند استفاده از آموزش از راه دور را مدیریت کنند: جداسازی تمام ماجرا نیست، و راه‌هایی برای تقویت و استفاده از ابزارهای مبتنی بر ویدیو وجود دارد. اما انسان ها به عنوان گونه ای با مغزی که برای تعاملات چهره به چهره سازگار است، در نهایت به آموزش چهره به چهره (رو در رو) نیاز دارند.

N Engl J Med 2024;391:2286-2287. VOL. 391 NO. 24. December 14, 2024