سال 19, شماره 147, ماهنامه عرصه پزشکی

اثربخشی و ایمنی اوبینوتوزوماب در نفریت لوپوسی فعال

Richard A. Furie, M.D., Brad H. Rovin, M.D., Jay P. Garg, M.D

علیرغم پیشرفت‌های درمانی در نفریت لوپوسی، از جمله تأییدیه‌های نظارتی بلیموماب و ووکلوسپورین، هدف بهبود کافی پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت در بیماران مبتلا به نفریت لوپوسی همچنان محقق نشده است. اوبینوتوزوماب، یک آنتی‌بادی مونوکلونال ضد CD20 نوع II گلیکو مهندسی ‌شده انسانی که برای درمان لوسمی لنفوسیتی مزمن و لنفوم فولیکولار تأیید شده است، باعث کاهش سلول‌های B می‌شود که نسبت به آنتی‌بادی‌های مونوکلونال ضد CD20 نوع I برتری دارد. کارآزمایی فاز ۲، تصادفی و کنترل‌شده با دارونمایNOBILITY، اوبینوتوزوماب به همراه درمان استاندارد (مایکوفنولات موفتیل و گلوکوکورتیکوئیدها) را با درمان استاندارد (به تنهایی) در بیماران مبتلا به نفریت لوپوسی مقایسه کرد.

 در آن کارآزمایی، اوبینوتوزوماب در مقایسه با دارونما، منجر به بهبودهای بالینی معناداری در درصد بیماران با پاسخ کامل کلیوی در هفته‌های ۵۲، ۷۶ و ۱۰۴ شد. تجزیه و تحلیل‌های پس از درمان نشان داد که اوبینوتوزوماب در مقایسه با دارونما، زمان شعله‌ور شدن نفریت لوپوسی و پیامد نامطلوب کلیوی (ترکیبی از شکست درمان، دو برابر شدن سطح کراتینین سرم یا مرگ) را به تأخیر انداخت و کاهش میزان فیلتراسیون گلومرولی تخمینی (eGFR) را کاهش داد. ما کارآزمایی فعلی را برای ارزیابی اثربخشی و ایمنی اوبینوتوزوماب، در مقایسه با دارونما، هنگامی که به درمان استاندارد (مایکوفنولات موفتیل و گلوکوکورتیکوئیدها) اضافه می‌شود، در بیماران مبتلا به نفریت لوپوسی پرولیفراتیو فعال انجام دادیم.

 پیشینه: اوبینوتوزوماب، یک آنتی‌بادی مونوکلونال انسانی‌شده ضد CD20 نوع II، در یک کارآزمایی فاز ۲ شامل بیماران مبتلا به نفریت لوپوس که تحت درمان استاندارد بودند، پاسخ‌های کلیوی به‌طور قابل‌توجهی بهتری نسبت به دارونما ارائه داد.

روش‌ها: در یک کارآزمایی تصادفی و کنترل‌شده فاز ۳، بزرگسالان مبتلا به نفریت لوپوس فعال را با نسبت ۱:۱ برای دریافت اوبینوتوزوماب در یکی از دو برنامه دوز (۱۰۰۰ میلی‌گرم در روز ۱ و در هفته‌های ۲، ۲۴، ۲۶ و ۵۲، با یا بدون دوز در هفته ۵۰) و گروه دارونما اختصاص دادیم. همه بیماران درمان استاندارد با مایکوفنولات موفتیل را به همراه پردنیزون خوراکی با دوز هدف ۷.۵ میلی‌گرم در روز تا هفته ۱۲ و ۵ میلی‌گرم در روز تا هفته ۲۴ دریافت کردند. نقطه پایانی اولیه، پاسخ کامل کلیوی در هفته ۷۶ بود که با نسبت پروتئین به کراتینین ادرار کمتر از ۰.۵، میزان فیلتراسیون گلومرولی تخمینی حداقل ۸۵٪ از مقدار پایه و عدم وجود رویداد همزمان تعریف می‌شد. نقاط پایانی ثانویه کلیدی در هفته ۷۶ شامل پاسخ کامل کلیوی با دوز پردنیزون ۷.۵ میلی‌گرم در روز یا کمتر بین هفته‌های ۶۴ و ۷۶ و نسبت پروتئین به کراتینین ادرار کمتر از ۰.۸ بدون رویداد همزمان بود.

نتایج: در مجموع ۲۷۱ بیمار تحت تصادفی‌سازی قرار گرفتند. ۱۳۵ نفر در گروه obinutuzumab (برنامه‌های دوز ترکیبی) و ۱۳۶ نفر در گروه دارونما قرار گرفتند. پاسخ کامل کلیوی در هفته ۷۶ در ۴۶.۴٪ از بیماران گروه obinutuzumab و ۳۳.۱٪ از بیماران گروه دارونما مشاهده شد (اختلاف تعدیل‌شده، ۱۳.۴ درصد؛ ۲.۰ تا ۲۴.۸). پاسخ کامل کلیوی در هفته ۷۶ با دوز پردنیزون ۷.۵ میلی‌گرم در روز یا کمتر بین هفته‌های ۶۴ و ۷۶ در بیماران بیشتری در گروه obinutuzumab نسبت به گروه دارونما مشاهده شد و نسبت پروتئین به کراتینین ادرار کمتر از ۰.۸ بدون رویداد همزمان با obinutuzumab بیشتر از دارونما بود (۵۵.۵٪ در مقابل ۴۱.۹٪؛ اختلاف تعدیل‌شده، ۱۳.۷ درصد؛ ۲.۰ تا ۲۵.۴). هیچ سیگنال ایمنی غیرمنتظره‌ای شناسایی نشد. عوارض جانبی جدی‌تر، عمدتاً عفونت‌ها و رویدادهای مربوط به بیماری کروناویروس ۲۰۱۹، با obinutuzumab نسبت به دارونما رخ داد. نتیجه‌گیری در میان بزرگسالان مبتلا به نفریت لوپوس فعال، اوبینوتوزوماب به همراه درمان استاندارد، در ارائه پاسخ کامل کلیوی، مؤثرتر از درمان استاندارد به تنهایی بود.

N Engl J Med 2025;392:1471-1483. February 7, 2025. VOL. 392 NO. 15