سال 20, شماره 153, ماهنامه عرصه پزشکی

گزینه درمان با سلول‌های بنیادی برای بیماری پارکینسون

مترجم: آناهیتا خاقانی مهندس بهداشت

بیماری پارکینسون، که منشأ آن تقریباً ناشناخته است، یکی از شایع‌ترین اختلالات نورودژنراتیو (تخریب عصبی) اما لاعلاج سیستم عصبی مرکزی (CNS) را تشکیل می‌دهد. بیماری پارکینسون که دامنه وسیعی دارد و شامل علائم حرکتی و غیرحرکتی می‌شود، با تظاهرات فیزیکی متنوعی از جمله سفتی، لرزش، کندی حرکت و کنترل تعادل چالش‌برانگیز همراه است.

بیماری پارکینسون همچنین ممکن است باعث آنوسمی (فقدان حس بویایی)، بی‌خوابی، ناتوانی عاطفی و همچنین روان‌پریشی آشکار شود. در اصل، بیماری پارکینسون به تخریب پیشرونده اما ناشناخته نورون‌های دوپامینرژیک مغز میانی در بخش متراکم جسم سیاه نسبت داده می‌شود. درمان علامتی مرسوم اغلب مستلزم استفاده از آگونیست‌های دوپامینرژیک و همچنین مهارکننده‌های MAO-B (مونوآمین اکسیداز-B) است. درمان تحریک عمقی مغز، که معمولاً در موارد مقاوم به دارو انجام می‌شود، به طور فزاینده‌ای نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال، اخیراً، امکان درمان پارکینسون با سلول‌های بنیادی هدفمند در چارچوب پزشکی احیاکننده مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مقاله، برجسته کردن استفاده اخیر از فناوری سلول‌های بنیادی در درمان بیماری پارکینسون و همچنین بحث در مورد اثربخشی در حال تکامل آن است.

مفهوم سلول‌های بنیادی جنینی (ESCs) به کار اصلی سر جان برتراند گوردون، دارای مدرک دکترا از دانشگاه آکسفورد، برمی‌گردد. بینش سر گوردون با الهام از مدل زنوپوس لاویس، به شدت بر مفهوم انتقال هسته سلول سوماتیک متکی بود. پیشرفت‌های محدود دیگری در حوزه سلول‌های بنیادی در طول ۵۰ سال بعدی رخ داد. تا سال ۲۰۰۶، حوزه سلول‌های بنیادی به سلول‌های بنیادی پرتوان القایی (iPSCs) با کمک دکتر شینیا یاماناکا از دانشگاه کیوتو معرفی نشد. iPSCها، محصول جانبی سلول‌های سوماتیک که با ترانسفکشن با فاکتورهای رونویسی انتخابی تغییر شکل یافته‌اند، طیف وسیعی از کاربردها را ارائه می‌دهند که در حال حاضر به عنوان درمان انتخابی درجه بالینی، تقریباً از ESCها پیشی گرفته‌اند. هر دو پیشرفت ذکر شده در جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی سال ۲۰۱۲ به رسمیت شناخته شدند. hESCها که در حال حاضر موضوع کاربردهای بالینی متعددی هستند، اخیراً برای حل چالش بالینی لاینحل بیماری پارکینسون به کار گرفته شده‌اند.

در تلاش برای پیشرفت مراقبت از بیماری پارکینسون، تابار و همکارانش یک کارآزمایی بالینی فاز I با برچسب باز را بر روی ۱۲ بیمار مبتلا انجام دادند. مداخله مورد مطالعه، پیوند دو طرفه یک محصول سلول پیش‌ساز نورون دوپامینرژیک مشتق از hESC “ذخیره شده در شرایط انجماد تحقیقاتی” به پوتامن بیماران مبتلا بود. بیماران مورد مطالعه همچنین با توجه به ماهیت آلوژنیک پیوندهای مورد نظر، به مدت ۱۲ ماه تحت سرکوب سیستم ایمنی قرار گرفتند. در طول سال اول آزمایش، اهداف اولیه ایمنی و تحمل‌پذیری به طور کامل با عدم وجود دیسکینزی ناشی از پیوند محقق شد. بقای پیوند در ۱۸ ماه با افزایش جذب Fluoro-DOPA۱۸ در پوتامنال که توسط PET (توموگرافی انتشار پوزیترون) ارزیابی شد، پیشنهاد شد. همچنین بهبود در مقیاس‌های رتبه‌بندی ثبات و اختلال حرکتی و همچنین عدم وجود دیسکینزی ناشی از پیوند مشاهده شد.

در یک تلاش دیگر مبتنی بر سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری پارکینسون، ساواموتو و همکارانش یک آزمایش فاز I/II از کاربرد درمانی سلول‌های دوپامینرژیک مشتق از iPSC را آغاز کردند. آزمایش مورد نظر، که شامل هفت بیمار (۵۰ تا ۶۹ ساله) بود، شامل پیوند دو طرفه پیش‌سازهای دوپامینرژیک مشتق از iPSC بود. همانطور که نویسندگان اشاره کردند، هیچ عارضه جانبی جدی ایجاد نشد. با این حال، به ۷۳ مورد “حادثه خفیف تا متوسط” اشاره شد. چهار نفر از شش بیمار مورد مطالعه «بهبودهایی در عملکرد حرکتی نشان دادند که توسط مقیاس رتبه‌بندی یکپارچه بیماری پارکینسون (MDS-UPDRS) بخش III، OFF ارزیابی شده است.» پنج بیمار نیز به نوبه خود، بهبودهایی در نمرات ON (دارویی) نشان دادند. علاوه بر این، مراحل Hoehn-Yahr (که شدت بیماری را اندازه‌گیری می‌کند) در چهار بیمار بهبود یافت. همچنین به این مشاهده اشاره شد که مقادیر ثابت سرعت هجوم Fluorine-18-l-dihydroxyphenylalanine در پوتامن، به ویژه در گروه دوز بالا، ۴۴.۷ درصد افزایش یافته است. نتیجه‌گیری نویسنده این بود که iPSC های به کار رفته در این مطالعه، تولید دوپامین را بدون تشکیل تومور افزایش داده‌اند.

روی هم رفته، مطالعات مبتنی بر سلول‌های بنیادی فوق‌الذکر، تقریباً جبهه جدیدی را در مسیر تحقق درمان جدید و مؤثر برای بیماری پارکینسون گشوده‌اند. به عبارت دیگر، پایگاه دانش ایجاد شده احتمالاً پیشرفت‌های درمانی آینده را تسهیل خواهد کرد. بیماران مبتلا به این بیماری عصبی-تخریبی سیستم عصبی مرکزی مدت‌هاست که به دنبال دستیابی به موفقیت هستند. تحقیقات بالینی آینده به وضوح با امید زیادی برای مدیریت آتی بیماری پارکینسون نشان داده شده است.

Eli Y. Adashi, MD, MS ∙ Daniel P. O’Mahony ∙ I. Glenn Cohen, JD

The American Journal of Medicine. Articles in Press September 25, 2025