سال 19, شماره 147, ماهنامه عرصه پزشکی

ابلیشن با میدان پالسی یا کرایوبالون برای فیبریلاسیون دهلیزی حمله‌ای

Tobias Reichlin, M.D., Thomas Kueffer, Ph.D., Patrick Badertscher, M.D., Peter Jüni, M.D

ایزولاسیون ورید ریوی مبتنی بر کاتتر، درمانی مؤثر برای فیبریلاسیون دهلیزی حمله‌ای علامت‌دار است و در حفظ ریتم سینوسی و کاهش علائم، نسبت به داروهای ضد آریتمی برتری دارد. ابلیشن حرارتی با استفاده از رادیوفرکانس یا ابلیشن کرایوبالون، روش اصلی برای ایزولاسیون ورید ریوی بوده است.

میزان موفقیت هر دو تکنیک مشابه بوده است. با این حال، عود تاکی‌آریتمی دهلیزی به دلیل اتصال مجدد ورید ریوی و محرک‌های ورید خارج ریوی همچنان شایع است. ابلیشن حرارتی همچنین فاقد ویژگی بافتی است که خطر عوارض نادر مربوط به ساختارهای مجاور، از جمله تنگی ورید ریوی، فلج عصب فرنیک و فیستول دهلیزی-مری را افزایش می‌دهد.

ابلیشن با میدان پالسی (PFA) یک روش ابلیشن غیر حرارتی است که ترجیح زیادی برای بافت میوکارد دارد. مطالعات پیش‌بالینی و مشاهده‌ای بزرگ، ایمنی آن را تأیید کرده‌اند و تا به امروز هیچ موردی از فیستول دهلیزی-مری گزارش نشده است. کارآزمایی ADVENT و مطالعات غیرتصادفی نشان داده‌اند که PFA با زمان‌های کوتاه‌تر عمل نسبت به ابلیشن حرارتی همراه است، اما با میزان عود تاکی‌آریتمی دهلیزی مشابه است. با این حال، این مطالعات فاقد پایش مداوم ریتم بودند که حساسیت تشخیص عود تاکی‌آریتمی دهلیزی و بار فیبریلاسیون دهلیزی را محدود می‌کرد.

ما کارآزمایی SINGLE SHOT CHAMPION را برای مقایسه PFA و کرایو ابلیشن در بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی حمله‌ای علامت‌دار انجام دادیم، که عود تاکی‌آریتمی دهلیزی با مانیتورهای قلبی قابل کاشت ارزیابی شد.

ایزولاسیون ورید ریوی یک درمان مؤثر برای فیبریلاسیون دهلیزی حمله‌ای است. ابلیشن میدان پالسی (PFA) یک روش ابلیشن غیرحرارتی با عوارض جانبی کمی فراتر از میوکارد است. داده‌هایی در مورد پیامدهای پس از PFA در مقایسه با ابلیشن کرایوبالون که با پایش مداوم ریتم ارزیابی شده است، وجود ندارد.

روش‌ها: در این کارآزمایی تصادفی‌شده‌ی بدون برتری در سوئیس، ما به طور تصادفی بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی حمله‌ای علامت‌دار را با نسبت ۱:۱ برای انجام PFA یا کرایوابلیشن اختصاص دادیم. همه بیماران یک مانیتور قلبی قابل کاشت برای تشخیص تاکی‌آریتمی‌های دهلیزی دریافت کردند. نقطه پایانی اولیه، اولین عود تاکی‌آریتمی دهلیزی بین روز ۹۱ و روز ۳۶۵ پس از ابلیشن بود. ما عدم برتری را با استفاده از حاشیه ۲۰ درصد برای تفاوت در بروز تجمعی عود ارزیابی کردیم. نقطه پایانی ایمنی ترکیبی از عوارض مرتبط با عمل بود.

نتایج: در مجموع ۱۰۵ بیمار برای انجام PFA و ۱۰۵ نفر برای انجام کرایوابلیشن اختصاص داده شدند. عود تاکی‌آریتمی دهلیزی بین روزهای ۹۱ و ۳۶۵ در ۳۹ بیمار در گروه PFA و در ۵۳ بیمار در گروه کرایو ابلیشن مشاهده شد (میزان بروز تجمعی کاپلان-مایر به ترتیب ۳۷.۱٪ و ۵۰.۷٪؛ تفاوت بین گروهی، ۱۳.۶- واحد درصد؛ ۲۶.۹- تا ۰.۳-؛ P<۰.۰۰۱ برای عدم برتری، ۰.۰۴۶=P برای برتری). نقطه پایانی ایمنی در ۱ بیمار (۱.۰٪) با PFA و در ۲ بیمار (۱.۹٪) با کرایو ابلیشن رخ داد.

نتیجه‌گیری: در میان بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی حمله‌ای علامت‌دار، PFA از نظر میزان بروز اولین عود تاکی‌آریتمی دهلیزی، که با پایش مداوم ریتم ارزیابی شد، نسبت به ابلیشن با کرایوبالون، پایین‌تر نبود.

N Engl J Med 2025;392:1497-1507. March 31, 2025. VOL. 392 NO. 15