Jackson M.A. Hewitt, MSc; Brae Anne McArthur, PhD; Ross D. Neville, PhD
آیا افسردگی مادر از نظر طولی با افسردگی کودک مرتبط است یا برعکس؟
در این مطالعه کوهورت روی ۱۸۰۱ زوج مادر-کودک، افسردگی کودک در طول همهگیری کووید-۱۹ در سنین ۱۰ و ۱۱ سالگی بهترتیب با افسردگی بعدی مادر در سنین ۱۱ و ۱۲ سالگی ارتباط معنیداری داشت. افسردگی مادر با افسردگی بعدی کودک در هیچ سنی ارتباط نداشت.
معنی :این نتایج نشان میدهد که افسردگی والدین ممکن است با نوسانات علائم افسردگی کودکان در طول زمان ایجاد شود، اما نه برعکس، و بر نیاز به رویکردهای خانوادهمحور برای مداخلات سلامت روان تأکید میکند.
اهمیت :تحقیقات پیوسته ارتباط بین افسردگی والدین و کودکان را نشان داده است. فرض غالب این است که افسردگی والدین مقدم بر شروع، تداوم و حتی تشدید افسردگی کودک است. با این حال، قابل قبول است، اگرچه به ندرت آزمایش شده است، که افسردگی کودک باعث افسردگی بعدی والدین می شود. روشن کردن جهت و زمانبندی توسعه این انجمنها برای طراحی و حمایت از رویکردهای خانوادهمحور در مراقبت از کودکان حیاتی است.
هدف: تخمین ارتباط دو طرفه طولی بین افسردگی مادر و کودک از دوران کودکی میانی تاابتدای نوجوانی در طول دورهای که مصادف با همهگیری کووید-۱۹ بود، و ارزیابی اینکه آیا این ارتباطها توسط عوامل کلیدی جمعیتشناختی اجتماعی تعدیل میشوند یا خیر.
طراحی، تنظیم، و شرکتکنندگان: این مطالعه از دادههای گروه همه خانوادههای ما (کالگری، آلبرتا، کانادا) در طول موجهای متعدد در طول و فراتر از همهگیری کووید-۱۹ استفاده کرد، زمانی که کودکان ۱۰.۳ ساله (۲۰ مه تا ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۰)، ۱۰.۹ (۴ مارس تا ۳۱ آوریل ۳۰، ۱۲، ۱۲، ۳۰، ۳۰، ۱۲، ۱۲، ۱۰، ۱۰) بودند. ۲۰۲۱ تا ۱۷ ژانویه ۲۰۲۲) و ۱۲.۸ (۱۶ ژانویه تا ۷ ژوئیه ۲۰۲۴) سال. دادهها بین ۱ مارس و ۳۱ اوت ۲۰۲۴ با استفاده از مدلهای پانل متقاطع تصادفی تجزیه و تحلیل شدند.
مواجهه مادر و کودک از علائم افسردگی گزارش می دهند.
نتایج و معیارهای اصلی: سیستم ارزیابی رفتار برای کودکان برای افسردگی کودکان و مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک مقیاس افسردگی-۱۰ برای افسردگی مادر.
یافتهها: نمونه شامل ۱۸۰۱ زوج مادر-فرزند (۵۲ درصد پسر، ۴۸ درصد دختر) بود. میانگین سنی مادران (SD) 41.6 (4.4) در بدو ورود به مطالعه بود و اکثر آنها تحصیلات پس از متوسطه (۸۰%) را به پایان رسانده بودند، درآمد سالانه آنها بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار کانادا (۷۵%) بود، و متاهل یا در روابط معمولی (۷۱.۴%) بودند. همبستگی های مقطعی ثابتی مشاهده شد که منعکس کننده ارتباط پایدار بین شرکت کنندگان برای افسردگی مادر و افسردگی کودک در طول دوره مطالعه بود. افزایش درون شرکتکننده در نمرات افسردگی کودک در سنین ۱۰.۳ و ۱۰.۹ سال با افزایش بعدی در نمرات افسردگی مادر در سنین ۱۰.۹ کودک (ضریب استاندارد ۰.۱۲؛ ۰.۰۲-۰.۲۲) و ۱۱.۶ (۰.۱۷؛ ۰.۰۷-۰؛ ۰.۰۷) سال همراه بود. با این حال، این حالت برای افسردگی مادر وجود نداشت. این الگوهای ارتباط با درآمد خانوار تعدیل شد (آزمون تفاوت برای χ۲۱۲=۲۳؛ P=0.03) و افزایش درون مشارکتی در افسردگی کودک به طور مداوم با افزایش بعدی در افسردگی مادر برای گروه با درآمد بالاتر همراه بود.
نتیجهگیری و ارتباط: برخلاف مفروضات رایج، این یافتهها نشان میدهند که افسردگی کودکان در طول زمان ممکن است به بدتر شدن افسردگی مادر کمک کرده باشد، نه برعکس. در حالی که این نتایج باید در زمینههای غیر همهگیر تکرار شوند تا تعمیمپذیری آنها تأیید شود، آنها نیاز به رویکردهای خانواده محور برای مراقبت از سلامت روان را برجسته میکنند.
JAMA Pediatr. August 25, 2025. doi: 10.1001/jamapediatrics.2025.2822