تازه های پزشکی

کاتاتونیا بدخیم: سپسیس یا اورژانس روانپزشکی؟

Hunter Bechtold. Bernard Danna, MD. Marco Marcelli, MD

کاتاتونیا بدخیم یک زیرگروه بالقوه کشنده از کاتاتونیا است که با عدم تکلم، سفتی، استروتایپی، اختلال عملکرد اتونومیک و هذیان مشخص می شود. اگرچه شبیه سندرم بدخیم نورولپتیک (NMS) است، اما به طور کلاسیک بیشتر با افسردگی و روان پریشی همراه است تا با استفاده از داروهای روانگردان. تصویربرداری مغز ممکن است آتروفی فرونتال را آشکار کند و یافته های آزمایشگاهی غیر اختصاصی شایع است. درمان معمولاً شامل بنزودیازپین های کوتاه مدت و به دنبال آن درمان با تشنج الکتریکی (ECT) است.

گزارش موردی: یک مرد ۶۷ ساله با سابقه اختلال شناختی و اختلال دوقطبی بروزیافته با ۲ هفته زوال شناختی پیشرونده مراجعه کرد. او در ابتدا تحرک داشت و پرحرف بود، اما خانواده اش در یک دوره ۲ هفته ای متوجه کاهش مداوم پاسخهای کلامی و فیزیکی او به محرک ها شدند. در بدو ورود به اورژانس، فشار خون بالا بود، فقط به محرک های دردناک پاسخ می داد و افت قند خون داشت. آنتی بیوتیک های تجربی، مایعات حاوی دکستروز، تیامین و ویتامین ۱۲B برای پوشش پنومونی احتمالی و کمبود ویتامین شروع شد. او فقط به محرک های دردناک پاسخ می داد. آزمایشات عملکرد تیروئید، بررسی دارویی در ادرار، کشت ادرار و CT سر، همه نکته قابل توجهی نداشتند. با متخصص مغز و اعصاب مشورت شد و الکتروانسفالوگرام و MRI از مغز توصیه شد. هر دو مطالعه قابل توجه نبودند، اگرچه قبل از MRI، بیمار بعد از دوز لورازپام متحرکتر و پاسخگوی کلامی بیشتری بود. با این حال، در ساعات بعد با وجود چالش بعدی لورازپام، او به تدریج کمتر پاسخگو و سفت و سخت شد. در حالی که هنوز در درمان بیماری پنومونی در روز ششم تحت درمان بود، او تاکی کاردی، کاهش فشار خون و تاکی پنیک شد. آزمایشگاههای وی برای لوکوسیتوز ۱۴۰۰۰ سلول/میلی متر مکعب و افزایش لاکتات ۵.۹ میلی مول در لیتر قابل توجه بود. در حین بررسی سپسیس، از جمله کشت و CT قفسه سینه، شکم و لگن با توجه به نگرانی از کنترل منشا ناکافی، تحت مایع درمانی قرار گرفت. وی همچنین به دلیل دریافت آنتی بیوتیک های وسیع الطیف، از نظر شوک سپتیک مشکوک بود. کشت های او منفی بود و هیچ منبع عفونی در تصویربرداری یافت نشد. طی چند روز آینده، او با وضعیت فروکش و افزایش حالت شدت علائم مراجعه کرد، که گاهی به دستورات کلامی پاسخ می داد اما بیشتر سفت و سخت بود و پاسخ نمی داد. در روز ۹، او شب ها دچار تب می شود، اما صبح بهبود می یابد. با توجه به سفتی، کاهش مداوم سطح پاسخگویی و بی ثباتی حیاتی با وجود درمان وسیع آنتی بیوتیکی، برای وی برنامه لورازپام وریدی برنامه ریزی شده شروع شد و تا روز ۱۳ با اعضای خانواده اش کاملاً مکالمه داشت. پاسخگویی وی سه هفته در حالی که لورازپام به دوز مناسب خوراکی، تیتر شد، فروکش و افزایش داشت و به خانواده ECT پیشنهاد شد، اما رد شد. وی پس از ۱ ماه درمان به طور مداوم پاسخگو بود و با رژیم دقیق لورازپام با پیگیری دقیق مرخص شد.

بحث: با توجه به شیوع کم و شباهت های آن با شرایط دیگر مانند سپیس و سندرم بدخیم نورولپتیک، تشخیص کاتاتونیای بدخیم می تواند دشوار باشد. علاوه بر این، این مورد نشان می دهد که حتی یک چالش بنزودیازپین ممکن است در ابتدا تشخیص صحیح را ناکام بگذارد. از آنجا که گزارش شده است که در بیش از ۲۰ درصد از بیماران کاتاتونیک رخ می دهد، آزمایش مجدد در بیماران با بی ثباتی اتونوم و سابقه قابل توجه برای بیماری های روانی مناسب است. عدم درمان کاتاتونیا بدخیم می تواند کشنده باشد و به دلیل شباهت آن با سایر موارد موجود، تشخیص و درمان قطعی می تواند هفته ها یا حتی ماه ها به تاخیر بیفتد. اگرچه ECT معمولاً یک درمان خط اول است، اما بنزودیازپین ها نیز می توانند موثر باشند.

The American Journal of Medicine. VOLUME 134, ISSUE 8, E449-E450, AUGUST 01, 2021