سال 16, شماره 112, ماهنامه عرصه پزشکی

کاهش نرخ بستری مجدد بیماران کبدی با کلینیک های کبدی

Lindsay Yoder, MPAS, PA-C. Andrea Mladenovic, MD. Francis Pike, PhD

بیماران کبدی از نرخ بالای بستری شدن و بستری مجدد رنج می برند. سیروز با بستری مجدد ۳۰ روزه ی بیش از ۲۵ درصد همراه است که اغلب ناشی از آسیت و انسفالوپاتی کبدی می باشد. این عوارض بیماری پیشرفته کبدی در هپاتیت الکلی نیز متداول هستند که نرخ بستری مجدد ۳۰ روزه، ۳۰ درصد است. بستری مجدد در ۲۲ تا ۳۷ درصد این جمعیت قابل پیشگیری است که نشان دهنده ی فرصت هایی برای بهبود نتایج می باشد.

علیرغم درک روزافزون اهمیت بستری مجدد بیماری کبد، مطالعات اندکی به بررسی مداخلات برای کاهش این بار پرداخته اند. تعدادی از مداخلات مورد مطالعه به دلیل نمونه‌ های کوچک از بیماران با سطح شدید بیماری، محدودیت در طرح‌ های مطالعه و نیز تکیه بر مداخلات مجزا، کارآمد نبوده ‌اند. دو برنامه با استفاده از رادیولوژی در روز بستری، آندوسکوپی و یک “بیمارستان روزانه” برای درمان سرپایی، موجب کاهش بستری شدند. این برنامه های منابع فشرده ممکن است برای سایر شرایط مقیاس پذیر نباشند. همه ی مطالعات فوق منحصرا در بیماران مبتلا به سیروز انجام پذیرفت و تنها یک مورد تصادفی وجود داشت.

در سال ۲۰۱۹، کلینیک کبدی انتقالی (TLC) در پاسخ به میزان بالای بستری مجدد تاسیس گردید. این مدل خدمات اختصاصی جهت مراجعه به دستیار پزشک کبدی (PA) را برای بیماران فراهم می کند و آنها می توانند مراقبت های مقیاس پذیر، پایدار، هماهنگ و بیمار محور را دریافت کنند. در مطالعه ی حاضر، جهت ارزیابی تاثیر TLC بر بستری مجدد، ما همه ی بیماران مبتلا به بیماری کبدی بستری شده در بیمارستان در سال ۲۰۱۹ را بررسی نمودیم. فرض را بر این گذاشتیم که پذیرش در TLC با کاهش بستری مجدد همراه خواهد بود.

مقدمه: بیماران کبدی نرخ بالایی از بستری مجدد و زودهنگام در بیمارستان را تجربه می کنند، اما هیچ مطالعه ای روی مداخلات موثر و مقیاس پذیر برای کاهش این خطر وجود ندارد. در این مطالعه، ما تاثیر یک کلینیک کبدی انتقالی (TLC) تحت رهبری دستیار پزشک (PA) پس از ترخیص را بر بستری مجدد در بیمارستان بررسی نمودیم.

روش ها: در سال ۲۰۱۹، ما یک مطالعه ی گروهی روی همه بزرگسالانی که در طول پذیرش در یک مرکز ثالث مراقبت های پزشکی توسط متخصص کبد ویزیت شده بودند (به استثنای بیماران پیوندی)، انجام دادیم. افرادی که در TLC شرکت کرده بودند با کسانی که در آن شرکت نکردند، از لحاظ بستری مجدد ۳۰ روزه و مرگ و میر مقایسه شدند و برای کنترل مداخله ‌گری از مدلسازی امتیاز تعدیل شده ی میل باطنی استفاده کردیم.

نتایج: از ۴۹۸ بیمار، ۹۸ نفر در TLC دیده شدند که ۳۵ درصد بیماری کبدی الکلی داشتند و ۵۸ درصد مبتلا به سیروز بودند. از لحاظ مشخصات دموگرافیک، ویژگی های بیماری کبدی و شدت، همبودی بیماری ها (کوموربیدیتی) و وضعیت ترخیص، شرکت کنندگان مشابه افراد غیر شرکت کننده بودند. بروز تجمعی ۳۰ روزه ی بستری مجدد در شرکت کنندگان TLC برابر با ۱۲% بود، در مقایسه با ۲۲% در غیر شرکت کنندگان؛ در حالی که نرخ مرگ و میر ۳۰ روزه مشابه بود (۲.۰% در مقابل ۴.۳%). در مدلی که از تعدیل امتیاز میل باطنی استفاده می‌ کرد، حضور TLC با کاهش بستری مجدد همراه بود (نسبت تحت خطر ۰.۵۲؛ ۰.۹۹۷-۰.۲۷). تاثیر TLC در زنان در مقایسه با مردان (و در زنان بدون بیماری مزمن کلیوی) بیشتر بود، اما در سایر زیر گروه‌ ها تفاوت معناداری وجود نداشت.

نتیجه گیری: بیماران کبدی ویزیت شده در یک TLC به رهبری PA می توانند کاهش قابل توجهی در نرخ بستری مجدد ۳۰ روزه داشته باشند. جهت اثبات اثربخشی مراقبت ‌های انتقالی به رهبری PA پس از ترخیص، کارآزمایی ‌های تصادفی‌ برای این جمعیت مورد نیاز است.

اهمیت بالینی

بیماران مبتلا به بیماری کبدی نرخ بالایی از بستری مجدد در بیمارستان را تجربه می کنند.

مداخلات موثر و مقیاس پذیری جهت کاهش این خطر وجود ندارد.

یک کلینیک کبدی انتقالی تحت رهبری دستیار پزشک می تواند با کاهش بستری مجدد همراه باشد.

کلینیک کبدی انتقالی در شدت و علل بیماری کبدی اثرات مشابهی دارد.

The American Journal of Medicine. VOLUME 135, ISSUE 2, P235-243.E2, FEBRUARY 01, 2022