اوخر بهمن سال ۱۳۹۱ برای ما یادآور روزهای سختی در زندگیمان بود. روزهایی که با بیماری پدرمان زنده یاد “منوچهر صیادی” همراه بود و بعد از نتیجه بخش نبودن معالجات، ایشان دارفانی را وداع نمود. ما از همان زمان برای گرامی داشت نام و یادش تصمیم گرفتیم تا ادامه دهنده راهش باشیم. البته جا پای بزرگان و پیش کسوتان گذاشتن و انجام دادن امور به نحوی که مطلوبشان بود سخت است ولی سعی مان بر این است که بتوانیم ادامه دهنده راهش باشیم.
وی بیش از پنجاه سال با علاقه ی وافر به همکاری با جامعه ی پزشکی پرداخته بود و با در اختیار قرار دادن مقالات روز پزشکی، به شیوه کاربردی در آن زمان توانست این کار را سالیان متمادی به انجام برساند، امیدواریم ما نیز بتوانیم در این راه گام برداشته و به صورت آنلاین و مکتوب به این طریق یادآور نامش در زمان ابدیتش باشیم.
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم
گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم
گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنم
ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم ….
«مولانا» دیوان شمس «غزلیات ۱۳۷۷»
نیکی، خیرخواهی، بانی شادی دیگران و مردم دار بودن و …، از خصلت های خوب و پسندیده ی ایشان بود که باید به همراه صداقت در گفتار و عمل از آن نام برد که برایمان از ایشان به یادگار مانده و سعی خواهیم کرد که راه، منش و شیوه ی رفتاریش را همیشه مد نظر قرار دهیم.
باشد تا خاطراتی که از مرحوم «منوچهر صیادی» در ذهن ما نقش بسته بتواند در این راه ما را یاری نماید.