Sophie Glatt, MD; Gregor B. E. Jemec, MD; Seth Forman, MD
کارآیی و ایمنی بیمکیزوماب در افراد مبتلا به هیدرادنیت چرکی متوسط تا شدید (HS) چیست؟
در این کارآزمایی بالینی تصادفی دو مرحله ای دوسو کور، کنترل شده با دارونما، شامل ۹۰ بیمار تصادفی با HS (79 نفر آزمایش را تکمیل کردند)، بیمکیزوماب، بهبود بالینی معنی دار و مداوم را در شرکت کنندگان مبتلا به HS در مقابل دارونما در تمام اقدامات اندازه گیری شده نشان داد. عوارض جانبی جدی در ۲ نفر از ۴۶ شرکت کننده تحت درمان با بیمکیزوماب (۴٪) و ۲ نفر از ۲۱ شرکت کننده تحت درمان با دارونما (۱۰٪) رخ داده است.
معنی این داده های اولیه، کارآیی و ایمنی بالینی نشان می دهد که مهار دوگانه اینترلوکین ۱۷A و ۱۷F توسط بیمکیزوماب ممکن است یک رویکرد درمانی مناسب برای HS، با پتانسیل دستیابی به پاسخهای عمیق در اقدامات بالینی و ارزیابی بیشتر باشد.
هیدرادنیت چرکی/ آکنه معکوس (HS) یک بیماری التهابی مزمن و ناتوان کننده، با شیوع ۰.۰۳ تا ۱ درصد و میانگین سنی در شروع ۲۲ سالگی است. بیماران، نودول های دردناک، عمیق، التهابی و آبسه ها را در نواحی حساس بدن، از جمله ناحیه زیر بغل، اینگوینال و آنوژنیتال تحمل می کنند. نودول ها می توانند پاره شده و آبسه و تونل (مجاری سینوسی) ایجاد کنند، که ممکن است نیاز به برداشتن جراحی داشته باشد. زخم و فیبروز گسترده می تواند منجر به انقباضات و محدودیت های حرکتی اندام شود. به دلیل درد، محل حساس و ترشحات بد بو، کیفیت زندگی بیماران تحت تأثیر منفی قرار می گیرد و ناراحتی روانی قابل توجهی ایجاد می شود. بیماریهای همراه و عوارض شامل آرتروپاتی، سندرم متابولیک، افزایش خطر بیماریهای قلبی عروقی، اختلالات التهابی، لنف ادم، سرطان سلول سنگفرشی و افسردگی است.
علیرغم شیوع نسبتاً زیاد و تاثیر شدید HS، گزینه های درمانی کمی در دسترس است. Adalimumab، آنتی بادی علیه فاکتور نکروز تومور، تنها درمان بیولوژیکی است که در حال حاضر توسط آژانس داروهای اروپایی و سازمان غذا و داروی ایالات متحده برای درمان HS متوسط تا شدید تأیید شده است.
اینترلوکین ۱۷A (IL) و IL-17F به عنوان محرک های التهاب مزمن مفاصل و پوست شناخته شده اند، تقریباً نیمی از همولوژی ساختاری خود را دارند و دارای عملکردهای پیش التهابی هستند. پتانسیل بالینی مهارکننده های ضد IL-17A به موفقیت در درمان بیماری های مختلف از جمله پسوریازیس، آرتریت پسوریاتیک و اسپوندیلیت انکیلوزان تبدیل می شود. با این حال، بسیاری از بیماران تنها به طور نسبی یا اصلاً به مهار IL-17A پاسخ نمی دهند. ما فرض می کنیم که انسداد دو سیتوکین ممکن است عمیقاً بر التهاب مزمن بافت تأثیر بگذارد. مسدود کردن هر دو سایتوکاین ممکن است در بیماریهای ناشی از ایمنی مانند HS، که در آن سلولهای TH تولیدکننده IL-17 به درم ضایعات نفوذ می کنند، اثربخشی بیشتری ایجاد کند. بیمکیزوماب یک آنتی بادی مونوکلونال IgG کامل و انسانی است که به طور انتخابی هر دو IL-17A و IL-17F را مهار می کند و پیشرفت های سریع و قابل توجهی را در فعالیت بیماری های پوستی و روماتولوژی نشان داده است.
ما یک مطالعه تصادفی، دوسوکور، فاز ۲ را در شرکت کنندگان با HS متوسط تا شدید برای ارزیابی اثربخشی و ایمنی بیمکیزوماب انجام دادیم. طرح کنترل جدید تقویت شده بیزی با طرح دارونما و بازوی مرجع، به دلیل پذیرش قدرت، یک کارآزمایی بالینی تصادفی با اندازه نمونه کوچکتر را انتخاب کرد. روش اطلاع رسانی فقط برای کنترل بازوها اعمال می شود و تعداد شرکت کنندگان تصادفی شده برای دریافت دارونما را در مقایسه با بازوی فعال کاهش می دهد. این روش تعداد مشارکت کنندگانی را که در طول آزمایش تحت درمان فعال قرار می گیرند به حداکثر می رساند، که این امر به ویژه در بیماری های با بار زیاد مانند HS بسیار مهم است. بنابراین احتمال برتری بازوی فعال در مقایسه با دارونما به جای تفاوت آماری معنی داری تعیین می شود.
از آنجا که تنها ۲ کارآزمایی تصادفی کنترل شده برای درمان در HS منتشر شده است و به دلیل اندازه گیری نتایج جدید، adalimumab به عنوان یک بازوی مرجع فعال برای اعتبار این مطالعه استفاده شد. Adalimumab بخشی از تجزیه و تحلیل اولیه نبود. به دنبال عمق پاسخ بالینی نشان داده شده در آزمایشات بیمکیزوماب در پسوریازیس، ما همچنین اقدامات سختگیرانه در HS را ارزیابی کردیم تا ارزیابی کنیم که آیا می توان در این جمعیت چالش برانگیز یک پاسخ عمیق به دست آورد.
مداخلات شرکت کنندگان مبتلا به HS 2:1:1 برای دریافت بیمکیزوماب (۶۴۰ میلی گرم در هفته ۰، ۳۲۰ میلی گرم در هر ۲) به شکل تصادفی، تقسیم شدند.
پیامدها و اقدامات اصلی متغیر کارآیی اولیه از پیش تعیین شده، نسبت شرکت کنندگان با کاهش ۵۰ درصدی یا بیشتر از سطح کل آبسه و تعداد گره های التهابی بدون افزایش آبسه یا تخلیه فیستول بود (پاسخ بالینی هیدرادنیت چرکی) در هفته ۱۲. متغیرهای اکتشافی شامل نسبت دستیابی به HiSCR اصلاح شده با کاهش ۷۵ درصدی معیارهای HiSCR (HiSCR۷۵) یا HiSCR اصلاح شده با کاهش ۹۰ درصدی معیارهای HiSCR (HiSCR۹۰)، تغییر در ارزیابی جهانی درد بیمار و شاخص کل کیفیت زندگی درماتولوژی بود.
نتایج هشتاد و هشت شرکت کننده حداقل ۱ دوز داروی مورد مطالعه (۶۹٪ زن) را دریافت کردند. هفتاد و نه شرکت کننده، از جمله پیگیری ایمنی، مطالعه را تکمیل کردند. بیمکیزوماب در هفته ۱۲ میزان HiSCR بالاتری را نسبت به دارونما نشان داد (۵۷.۳٪ در مقابل ۲۶.۱٪). بیمکیزوماب در مقایسه با دارونما بهبود بالینی بیشتری را نشان داد. بهبود در نمره بین المللی Hidradenitis Suppurativa Severity Score (IHS4) در هفته ۱۲ با بیمکیزوماب (میانگین IHS4، ۱۶.۰) در مقایسه با دارونما (میانگین IHS4، ۴۰.۲) مشاهده شد. بیشتر شرکت کنندگان تحت درمان با بیمیکزوماب در مقایسه با دارونما نتایج مثبتی در اندازه گیری نتایج حاصله بدست آوردند. در هفته ۱۲، ۴۶٪ از شرکت کنندگان تحت درمان با بیمکیزوماب به HiSCR۷۵ و ۳۲٪ به HiSCR۹۰ دست یافتند، در حالی که ۱۰٪ از شرکت کنندگان تحت درمان با دارونما HiSCR۷۵ را دریافت کردند و هیچکس به HiSCR۹۰ نرسید. در شرکت کنندگان تحت درمان با adalimumab ، ۳۵٪ به HiSCR۷۵ و ۱۵٪ به HiSCR۹۰ دست یافتند. یکی از شرکت کنندگان به دلیل اتفاقات نامطلوب، انصراف داد. عوارض جانبی جدی در ۲ مورد از ۴۶ شرکت کننده تحت درمان با بیمکیزوماب (۴٪)، ۲ نفر از ۲۱ شرکت کننده تحت درمان با دارونما (۱۰٪) و ۱ نفر از ۲۱ شرکت کننده تحت درمان با adalimumab (5٪) رخ داده است.
نتیجه گیری و ارتباط در این کارآزمایی بالینی تصادفی مرحله ۲، بیمکیزوماب پیشرفت های بالینی معنی داری را در تمام اقدامات نتیجه ای، از جمله نتایج دقیق نشان داد. مشخصات ایمنی بیمکیزوماب با مطالعات سایر نشانه ها مطابقت داشت و از ارزیابی بیشتر در شرکت کنندگان مبتلا به HS پشتیبانی می کرد.
JAMA Dermatol. August 18, 2021